معرفی استان خراسان رضوی

آمار مطالب

کل مطالب : 1892
کل نظرات : 71

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 218
باردید دیروز : 84
بازدید هفته : 349
بازدید ماه : 3369
بازدید سال : 193777
بازدید کلی : 518475
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : سید محمد سیداصیل
تاریخ : پنج شنبه 21 شهريور 1392
نظرات

استان خراسان رضوی یکی از استان‌های خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.

واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.

مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر پنجمین استان بزرگ کشور است.

خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شده‌است.

تاریخچه

خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.

جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.

امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.

در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.

آمار جمعیتی

تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن می‌باشد.

شهرستان‌ها

باخرز، بردسکن، بجستان، تایباد، تربت جام، تربت حیدریه، چناران، جغتای، جوین، خلیل آباد، خواف، خوشاب، داورزن، درگز، رشتخوار، زاوه، سبزوار، سرخس، فریمان، فیروزه، قوچان، طرقبه، شاندیز، کاشمر، کلات، گناباد، مشهد، مه ولات، نیشابور.

شهرها

انابد، باجگیران، باخرز، بار، بایگ، بجستان، بردسکن، بیدخت، تایباد، تربت جام، تربت حیدریه، جغتای، جنگل، چاپشلو، چکنه، چناران، خرو، خلیل آباد، خواف، داورزن، دررود،درگز، دولت آباد، رباط سنگ، رشتخوار، رضویه، رودآب، ریوش، سبزوار، سرخس،سلامی، سلطان آباد، سنگان، شادمهر، شاندیز، ششتمد، شهرآباد، صالح آباد، طرقبه، عشق آباد، فرهادگرد، فریمان، فیروزه، فیض آباد، قاسم آباد، قدمگاه، قلندرآباد، قوچان، کاخک، کاریز، کاشمر، کدکن، کلات، کندر، گناباد، لطف آباد، مشهد، مشهدریزه، ملک آباد، نشتیفان، نصرآباد، نقاب، نوخندان، نیشابور، نیل شهر،همت آباد.

جاذبه های گردشگری

آبشار اخلمد،  آبشار رود معجن، آتشکده آذربرزین مهر، آرامگاه عطارنیشابوری، آرامگاه عمرخیام، آرامگاه فردوسی، آرامگاه کمال الملک، آرامگاه لقمان، آرامگاه نادرشاه، آستان قدس رضوی، قنات قصبه گناباد، بارگاه امام رضا، برج علی آباد، برج فیروزآباد، بند نادری، بند گلستان، دریاچه بزنگان، دهکده چوبین نیشابور، دیزباد، رباط شرف، سد دوستی، غارمغان، کوهسنگی، مزار شیخ احمد جامی، مسجد گوهرشاد، موزه قوچان، میل اخنگان.


نیشابور


سرخس


تربت جام


برج فیروزآباد، بردسکن


مشهد الرضا


نیشابور


مشهد


مشهد


سبزوار


نیشابور

صنايع دستی

ابریشم بافی :

یکی از صنایع دستی تزیینی- کاربردی ایران" ابریشم بافی" نام دارد. این دستبافته های ظریف ایران که با تار و پود ابریشم الوان تهیه می گردد با عرض حدود 50 سانتیمتر و طول (به دلخواه و بنا به نیاز( تا 30 متر تولید می گردد. نقوش این نوع دستبافته ها غالبا بصورت هندسی و برجسته بر روی کار نمایان است. با دستگاه نساجی سنتی (دو وردی یا چهار وردی) بافته می شود و ابزار کار آن همان ابزار کار نساجی سنتی است. از موارد مصرف آن می توان به لبه یقه، سرآستین و پیش سینه لباس های محلی فاخر اشاره نمود. مواد اولیه آن الیاف ابریشم خالص رنگرزی شده است، رنگها گیاهی یا معدنی بوده که ابریشم جلای خاصی به رنگها و نقوش پس از بافت می دهد.

این دستبافته ها در سال 1356 هجری شمسی برنده جایزه ظریف ترین و زیباترین دستبافته جهان گردید و جایزه یونسکو را از آن یک زن ایرانی به نام خانم صغری کبیری از اهالی روستای زاوین در استان خراسان رضوی نمود. مراکز مهم تولید آن روستای زاوین و کلات نادری در استان خراسان رضوی است. در سایر نقاط کشور نیز انواع بافت های مشابه با ابریشم صورت می گیرد که هرکدام از ویژگی های خاصی برخوردارند، بعضی در طول و عرض و گاهی در انتخاب رنگ و نقوش، روش نگهداری و شست و شوی آن مانند نگهداری الیاف ابریشمی همانا حفاظت از رطوبت مداوم، آتش، اشعه مستقیم خورشید، سفیدکننده های شیمیائی و اشیاء نوک تیز و برنده می باشد.


تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی :

یکی از صنایع دستی تزیینی- کاربردی ایران " تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی" نام دارد. سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی به سنگهایی از قبیل زمرد، آماتیس، عقیق، فیروزه، یشم و... اطلاق می گردد. این سنگها که در ایران به وفور یافت می شود پس از تراش و نشاندن آن در رکابی از طلا یا نقره دارای ارزش افزوده زیادی خواهند بود. تراش آن ها با یک دستگاه تراش برقی انجام می گیرد. پس از دادن فرم مورد نظر به سنگ آن را پولیش (براق ) نموده و در زینت آلاتی از قبیل انگشتر، گردنبند، دستبند ، گوشواره و... جای     می دهند. تحقیقاتی در مورد خواص درمانی سنگها نیز صورت گرفته که خود باعث رونق این هنر می گردد. سنگها به صورت خام ( به اصطلاح هنرمندان این رشته زنده) از معدن تهیه شده و پس از درنظرگرفتن الگو یا طرح پیش بینی شده تراش می خورد. تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی و صادرات آن یکی از ارقام بالای صادرات غیرنفتی را شامل می شود.


زیورآلات محلی :

یکی از صنایع دستی تزئینی- کاربردی ایران " زیورآلات محلی" نام دارد که در استانهای شمالی و جنوبی کشور به اشکال مختلف تولید می گردد. مواد اولیه تولید فلزاتی نظیر طلا، نقره، برنج، مس و ... سنگهایی مانند فیروزه، عقیق، یشم و...می باشد. شیوه تولید بدین صورت است که ابتدا فلز را در کوره ذوب کرده و سپس به کمک قالب شکل موردنظر که اغلب به صورت دایره، چهارگوش، سه گوش، بته جقه، ماهی و... می باشد درمی آورند. سپس با ابزاری ظریف فرم نهایی را به فلز داده و با نشاندن سنگهای ذکرشده در رکاب، زیورآلات زیبایی تهیه می نمایند از قبیل : النگو، انگشتر،زیور گیسوان، گردنبند، گوشواره و...

ساخت زیورآلات محلی بیشتر به وسیله ترکمن های استان گلستان و در بخش هایی از استان خراسان، سیستان و بلوچستان، کردستان، یزد و کرمانشاه انجام می گیرد.


 

فیروزه کوبی :

یکی از صنایع دستی تزیینی- کاربردی ایران " فیروزه کوبی" نام دارد و آن عبارتست از وسایل و یا ظروف ساخته شده از جنس (زیرساخت) مس، نقره، برنج و یا برنز که قطعات ریز فیروزه بر قسمت هایی از سطح آن به شکل موزاییک کاری در کنار هم نشانده شده باشند. فیروزه کوبی سابق بر این در مشهد ( توسط یوسف حکیمیان ابداع گردید) و بر روی زیور آلاتی مانند گوشواره ، دستبند، گل سینه و... انجام می گردید، سپس توسط صنعتگری به نام حاج داداش به اصفهان برده شد.

روش کار بدین صورت است که ابتدا ظرف مسی یا برنجی یا نقره و یا زیورآلات (مثلا جام، شمعدان، گلدان، انگشتر، گردنبند ...) را به عنوان زیرساخت انتخاب کرده آنگاه قسمتی که باید فیروزه کوبی گردد مشخص کرده و محیط آن را با یک رشته باریک فلزی به ارتفاع دو یا سه میلیمتر لحیم و زواربندی می نمایند. اگر سطح طرح زیاد باشد، داخل طرح را دوباره با همان رشته های فلزی نقش داده ولحیم کاری می نمایند. این کار علاوه بر زیبایی باعث استحکام بیشتر سطح فیروزه کوبی می شود. سپس قطعات ریز یا درشت فیروزه را پس از تمیزکردن و تفکیک (دانه بندی) می نمایند. آنگاه شیء مورد نظر را حدود 30 درجه سانتیگراد گرم نموده و در حین حرارت دادن در قسمتهای موردنظر مقداری لاک پودرشده، می پاشند تا ذوب شود، بعد خرده های فیروزه را بر روی کار طوری قرار می دهند که تمام سطح موردنظر را بپوشاند، در صورتي که سطح مدور باشد عمل فیروزه چینی را در چند مرحله انجام می دهند. برای پرکردن محل های خالی دوباره ظرف را تا 40 درجه حرارت می دهند، لاک می پاشند و محل های خالی را با سنگهای ریزتری می پوشانند و در نهایت فضاهای خیلی ریز و خالی را با ملات مخصوص آبی رنگ پر می نمایند، سپس رویه کار را به کمک چرخ تراش سنگ، سائیده و صیقل می دهند ( در حین کار باید روی کار آب جریان داشته باشد) در مرحله آخر عمل پرداخت انجام می گیرد که جلوه خاصی به شیء موردنظر می بخشد. روش حفاظت از آن جلوگیری از برخورد اشیاء نوک تیز و برنده، ضربه ناگهانی می باشد و با آب ولرم و شوینده های معمولی قابل شست و شو می باشد.


 

مینای خانه بندی :

یکی از صنایع دستی تزیینی ایران" مینای خانه بندی" نام دارد. در این هنر- صنعت نقوش اصلی طرح را به وسیله سیم های نازک فلزی روی سطح فلز پدید می آورند و پس از آن که این سیم ها را با رنگ مینایی و یا به وسیله لحیم کاری ثابت نمودند، بخش های به وجود آمده را با رنگ های گوناگون مینایی پر می کنند. هنگامی

که این عمل به اتمام رسید، مینا را در کوره مخصوص می گذارند. برای احتراز از سیاه شدن سیم های فلزی، لازم است که پیش از حرارت دادن مینا روی آن را با یک مینای بی رنگ شیشه ای بپوشانند و سپس آن را در کوره بگذارند. میناهای قدیمی اکثرا با این روش تهیه می شده ، ولی امروزه این روش در حال منسوخ شدن می باشد و بیشتر مینای نقاشی متداول است.

میناکاری در اصفهان از رواج خوبی برخوردار است و انواع انگاره، ظروف، دیوارکوب و ... از آن تهیه می نمایند روش نگهداری آن حفاظت از اشیا نوک تیز و برنده، ضربه و سقوط از ارتفاع می باشد و با آب ولرم و صابون و شوینده های معمولی و غیراسیدی قابل شست و شو می باشد.


 

سنگ تراشی :

یکی از صنایع دستی تزیینی- کاربردی ایران " سنگ تراشی" نام دارد که به آن حجاری سنتی نیز می گویند و آن عبارت است از ساخت فراورده هایی که ماده اولیه آن را انواع سنگ تشکیل می دهد. سنگهای مورد استفاده در ساخت اینگونه محصولات عبارتند از فیروزه، مرمر، یشم، سنگ سیاه و...

در آثار هنری ایران، آثار سنگ تراشی به جز تخت جمشید و نقش برجسته ها ( نقش رستم، طاق بستان و...) بیشتر به ساخت ظروف سنگی پرداخته شده است. از هفت هزار سال پیش تاکنون از انواع سنگ به ویژه سنگ میکا ( استه آتیت) برای تهیه ظروف آشپزخانه به شکل دیگ و غیره استفاده شده و می شود. سنگ میکا که دارای مقادیر زیادی ترکیبات آهنی است، بسیار نرم بوده و به راحتی قابليت تراشیدن و شکل پذیری دارد و از ویژگی مهم دیگرش آن است که هرچه بیشتر حرارت ببیند، مستحکم تر و مقاوم تر می شود. با هنر سنگ تراشی انواع ظروف، پایه چراغ، قاب عکس، مهره شطرنج و گلدان، قندان و... و انواع لوازم تزئین کاربردی ساخته می شود. ابزار کار سنگ تراشان انواع قلم و چکش و دستگاه خراطی سنگ می باشد. مراکز مهم سنگتراشی عبارتند از مشهد، شهر ری، قم و کرمان.

سنگ تراشی در ایران، قرن ها قبل از میلاد با تهیه لوازمی جهت شکار و وسایل اولیه زندگی آغاز شده و با نمونه های پرارزشی که در عهد هخامنشی و ساسانی بوجود آمد ادامه یافت. سنگتراشان، امروزه سنگ خام را از کوه برگرفته و آن را به قطعات موردنظر تقسیم می نمایند. قسمت های اضافی را با قلم (های درشت) و چکش، درآورده و توسط قلم های کوچکتر پرداخت می نمایند. سپس از قلم شانه ( که لبه آن مانند شانه است) استفاده نموده و سرانجام برای سرعت بخشیدن به کار، با دستگاهی شبیه به اره های چوب بری برقی، رویه سنگ را صیقل داده و پرداخت می نمایند.


 

فرت بافي :

پارچه بافي از صنايع دستي است كه با قدمت  تاريخي بسيار طولاني در شهرستان تربت جام نقش مهمي را در خود كفايي مردم روستاهاي آن  ايفا كرده است . به رشته ي  پارچه بافي در اصطلاح محلي "فرت بافي" گفته مي شود و مواد اوليه آن پنبه و نخ پنبه اي ، نخ ابريشم ، كرك وكاموا است. پارچه هاي ابريشمي به رنگ هاي مختلف و بسيار ريزبافت بوده و از آن براي تهيه لباس زنانه استفاده مي شده است . اصولا اين هنر توسط  زنان صورت مي گيرد .     

فرت بافي سنتي ترين روش بافندگي را دارد  ودر بافت آن بايد ظرافت ودقت لازم را رعايت نمود .

هنر ناشناخته فرت بافي در بين شهروندان جام به ويژه روستاييان  بزد اين شهرستان حكايت از جذابيت و مطرح بودن آن در نزد اقوام مختلف دارد و معمولا براي مصرف داخلي بوده و همچنين به عنوان بخشي از جهيزيه عروس استفاده مي شده است.

واژه فرت بطور ساده يك پارچه با بافت صاف و با نخ پنبه اي را گويند آن را درزبانها و لهجه هاي مختلف  بطور گوناگون تلفظ مي كنندكه در اين منطقه به آن فرت مي گويند . اين هنر به شكلي در همه نقاط ايران يافت مي شود كه گهگاهي شباهتي در ساخت  آنچه توليد مي شود وجود دارد .

دستگاه فرت بافي ، نخ ، ماسوره ، ماكو ، نورد ، نوردگردان ، طناب نخي ، استخوانك ، دوك ، توته ، دوك گرزن ، چرخ ماسوره ، گلينه ، نيي ، تخته ، روكاري ، تيغ ، گله ، قابول ، پوشار ، ته كار و ميخ كارگاه  وسايل مورد نياز براي پارچه بافي سنتي مي باشد .

از محصولات پارچه بافي سنتي انواع حوله دست و صورت ، خشك كن حمام (قطيفه) ، جانماز(سجاده ) و پارچه براي انواع لباس مردانه و زنانه با طرح هاي مختلف ، چادر شب (رختخواب پيچ) ، دستار (لُنگُتَه ، سِلَه ، مِنديل ، عمامه)،دستمال توجيبي ، پارچه احرام ، پارچه كفن ، لُنگ ، پرده ، چارقد ، دستمال كمر (كمر پيچ ) را مي توان نام برد . ملحفه ، روميزي ، روتختي ، شال ، دستمال سفره ، صافي جزء نوآوريهاي اين هنر        مي باشند.

دراين منطقه پس از بافتن حاشيه ، نقش اندازي كه در اصطلاح "گل "خوانده مي شود صورت مي گيرد . اين نقش ها اسامي مختلفي دارند پنج گلچه ، خشتي ، اريب ، گل ماكو ، مار پيچ ، حاشيه هاي  اطراف نيز با طرحهاي مختلف پر مي شود .


 

گلدوزی سنتی :

نتیجه کاوشهای باستان شناسی در روسیه حکایت از آن دارد که در سده سوم پیش از میلاد زری دوزی و تولید پارچه های زربفت در ایران رواج داشته و ایرانیان به وسیله نخهای زرین که به ظرافت تابیده شده بود، تصویر برگ مو و پیچک را بر روی پارچه های پشمی دوخته و در قرنهای بعد سوزن دوزیهای بیزانس، همسایه ایران، تقلیدی از فراورده های ایرانی بوده است.

134 سال پیش شخصی به نام حاج ابراهیم ایروانی که در تبریز زنانه دوزی داشته است قصد طواف کعبه   می کند او با قافله از ترکیه راهی حج می شود و در آنجا با شخصی آشنا می شود که با چرخی غیر از چرخ خیاطی کار می کند از او می پرسد این دستگاه چه کار انجام می دهد و او که ایروانت نام داشته و ارمنی بوده است می گوید این چرخ قلاب دوزی است.

حاج ابراهیم قصد خرید چرخ را می کند و پس از بازگشت از سفر سه روز در ترکیه می ماند و کارهای اولیه دستگاه را یاد می گیرد. در آنجا همراه پسرانش لباسهایی می دوزد که نواردوزی و قلابدوزی می شوند و مدتی بعد به پیشنهاد پسر بزرگش قصد می کند روی لباسها نقش گل بدوزد. بدین وسیله کم کم طرحهای جقه (نوک گنجشک) ، برمه (پیچیده ، مارپیچ) و دیگر طرحها با نخ و ابریشم ایرانی روی لباسها رایج می شود.

از آن پس کار حاج ابراهیم رونق می گیرد، ثروتی به هم میزند و  در مشهد شروع به تعلیم هنر گلدوزی به اقوام و آشنایان می کند و بدین گونه هنر گلدوزی مشهدی ( قلابدوزی) رواج می یابد.

از آن زمان تا به امروز گلدوزان بسیاری در عرصه هنر و صنایع دستی شهر مقدس مشهد خدمات ارزنده ای انجام داده اند که می توان از بزرگانی همچون آقایان یوسف انتظاری، مرحوم حسین جاهد بزرگان، برادران ولایتی، ابوالقاسم پاشایی، حبیب آل شیخ، برادران سوزنچی، حبیب بیدگلی، محمد طهماسبی، جواد فرشچی و... یاد نمود.

نواربافي (كارت بافي) :

كارت بافي هنري است كه از زمان هاي بسيار قديم در ميان اكثر ملتهايي كه پيشينه فرهنگي داشته اند. رواج داشته و براي تزئين لباس دور يقه دامن، كمربند، نوار كلاه، بند زين، اسب و..... استفاده مي شده است. قديمي ترين نوار بافته شده اي كه در حال حاضر موجود مي باشد. متعلق به زمان دومين سلسله فراعنه در مصر است كه با كتان و ديگر الياف گياهي بافته شده است. باستان شناسان معتقدند با توجه به اين كه نقاشي هاي مربوط به دوره باستان،در تزئين لباسهاي افراد به صورت نوارهايي با طرحهاي هندسي وجود دارد، مسلم    مي سازد كه نوار بافي در سه هزار سال قبل از ميلاد در مصر موسوم بوده است.

هنر كارت بافي در حال حاضر در منطقه كلات نادر خراسان رضوي به صورت بسيار محدود و به صورت انحصاري فعال مي باشد.در هنر كارت بافي6 جزء موثر مي باشند كه عبارتند از: تارها،نخ پود،قسمتهاي بافته شده به وسيله كارت، كارتها،دهانه و ماسوره .در گذشته جنس كارت از پوست حيوانات و يا چوب انتخاب    مي شده است اما هم اكنون مي توان از انواع تلق هاي نازك و يا حتي كاغذهاي گلاسه استفاده نمود.

نحوه كارت به اين شكل است كه در كارتها در 4 گوشه سوراخ هايي ايجاد كرده و نخ ها را به شيوه خاصي در ان رد مي كنند و چله كشي كار انجام مي شود و سپس به وسيله ماسوره كه وسيله اي كه پود را دور آن     مي پيچند تا راحت تر بتوان پود را از ميان فضاي ايجاد شده بين تارهاي ايجاد شده ، رد مي كنند. در هنر كارت بافي كارتها علاوه بر باز كردن فضايي به منظور گذراندن پود ها از بين تارها عمل تابيدن4نخ تارحول محورخود را نيز انجام مي دهند.در هنر كارت بافي نخ هاي تار داراي اهميت بيشتري نسبت به پودها هستند ، زيرا تارها مشخص كننده طرح و نقش هستند و بايد الوان انتخاب گردند در حاليكه نخ پود فقط در طرفين لبه ها ديده مي شوند لذا رنگي بودن آن ضرورتي ندارد.


پوستين دوزي :

پوستین دوزی در محله پایین ده شاندیز توسط نبیرگان و فرزندان نبیرگان نادر شاه افشار كه شغل اجدادی نادرشاه بوده بنام علی جان افشار و فرزندش كربلایی حسین افشار كه بعد از انقراض حكومت وارثان نادر در شاندیز سكونت پیدا نمودند و شغل پوستین دوزی را در شاندیز رواج دادند. كه در ابتدا پوست گوسفند تازه را دباغ به مدت 2 شبانه روز در آب سرد نگه می دارد و با كمك موادی مثل آرد جو و نمك سطح داخلش را   می تراشد و تمیز می گرداند و بعد از خشك كردن پوست را ملایم می گردانند تا نرم بماند و رنگ كار سطح آنرا رنگ می زند و بعد از آماده شدن برای برش استادكار برش پوست را جهت انواع لباس زمستانی مثل پالتو، جلیغه و شلوار و دستكش و فرش كوچك و كلاه و جلو دری و رومیزی و مبلی و ترئین منزل و جلو و پشت داشبوردی اتومبیل و موارد متعدد دیگر برش می زند و در بازارهای شهرهای سردسیر مصرف فراوان پیدا نموده است و مازاد بر بازار ایران به خارج از كشور صادر می گردد و یكی از سوغات شهر شاندیز كالای پوستینی آن است. امروزه پوستین دوزی از هنرهای مردم شاندیز محسوب می شود که در کنار کار کشاورزی و دامپروری به این حرفه نیز روی آورده اند و به تولید انواع سجاده، پادری، دایره های کفشی، دستکش و غیره اشتغال دارند. صنعت پوستین دوزی از جمله مشاغلی است که با زندگی مردم شاندیز عجین شده است.در سال های گذشته بیش از ۲ هزار نفر از راه پوستین دوزی و تولید انواع تن پوش، روتختی، کفش و کلاه امرار معاش می کردند و آثار هنری آن ها جزو صنایع دستی و سوغات این شهر گردشگری محسوب می شد.


 

حکاکی روی سنگ :

یکی از صنایع دستی تزئینی- کاربردی ایران " حکاکی روی سنگ" یا قلمزنی روی سنگ نام دارد. این هنر- صنعت امروزه در شهرهای قم و مشهد از رواج بیشتری برخوردار است. هنرمندان سنگتراش از قطعات سنگ خاکستری رنگی که از اطراف مشهد استخراج می شود (لاوز یا لاپیس) که ترکیبی از تالک و کلرور می شود استفاده می نمایند و انواع ظروف، ادوات تزئینی و صفحات قاب مانندی را تراشیده و بعد از صیقل دادن، جهت حکاکی به هنرمند حکاک می سپارند. هنرمند حکاک، ابتدا سطح شیء را به وسیله روغن مخصوص می پوشاند که با این روش سنگ مشکی براقی بدست می آید (گاه نیز سطح کار را با رنگ مشکی می پوشانند) سپس طرح موردنظر را بر روی شیء منتقل کرده و به وسیله ابزار مخصوص حکاکی زمینه کار را برمی دارند تا نقوش به رنگ مشکی نمایان شود، گاه ممکن است که حکاک، خطوط مربوط به نقش را از سطح کار بردارد و به اصلاح نقش حالت منفی بدهد، در این صورت طرح به صورت خطوط خاکستری بر زمینه مشکی حالت زیبایی به کار می دهد. امروزه بازار فروش این محصولات در قم و مشهد بسیار پرطرفدار است. روش نگهداری و شست و شوی آن همانا حفاظت از اشیای نوک تیز و برنده، ضربه و افتادن می باشد و با آب و شوینده های معمولی قابل شست و شو می باشد.


 

ارغوان بافی :

یکی از صنایع دستی کاربردی ایران " ارغوان بافی " نام دارد. این محصول حصیری بوده و برای بافت آن از ساقه درخت ارغوان استفاده می گردد. این درخت در طرقبه (محلی در 20 کیلومتری مشهد) فراوان بوده و در نتیجه ، بافت سبدهای حصیری با ترکه درخت ارغوان، از تولیدات آن منطقه می باشد. الیاف ارغوان را خیس کرده تا خاصیت ارتجاعی پیدا نماید و سپس اقدام به بافت تولیدات می نمایند. تولیدات ارغوان بافی، دارای استحکام زیادی بوده و بافت آن نسبت به دیگر محصولات حصیری از قدمت بیشتری برخوردار است و قبل از رواج پلاستیک کاربرد و مصارف فراوانی داشته است. شستشوی آن با آب و شوینده های معمولی امکان پذیر بوده و صدمه ای به آن وارد نمی آید ولی رطوبت مداوم ممکن است از دوام آن بکاهد، ضمن اینکه آتش باعث سوختن و ازبین رفتن آن می گردد.


 

سفالگري مند گناباد :

سفالگري با پيشينه اي 5 هزار ساله با شيوه اي همانند تمدن هاي هم عصر خود در گناباد انجام مي شده كه چهره شاخص و هويت ويژه خود را از اواخر قرن يازدهم هجري در "مند " به دست آورده است. اين توليدات با سفال هاي ميبد يزد، اصطهبان فارس و شهرضاي اصفهان قابل قياس و داراي وجوه مشترك بسيار مي باشد، به خصوص بسياري از نقوش ، رنگ و طرح ظروف "مند" با نقش هاي پرنده ميبد و رنگ هاي قرمز، صورتي، زرد و لاجوردي بر زمينه سفيد تداعي كننده ظروف ميبد مي باشد كه در مند متوقف و كمرنگ شده و در ميبد ادامه پيدا كرده است. مواد تشكيل دهنده سفال "مند" به دوگروه جسمي و چيني تقسيم      مي شود. ماده اوليه سفال جسمي خاك رُس است كه از رسوبات سيلاب هاي وارد شده به اطراف گناباد برداشت مي شود. اين نوع خاك اندكي قرمز رنگ و نرم است كه براي پيشگيري از ترك خوردگي بايد كمي ماسه بادي به آن افزوده شود. بر همين اساس، گل رُس به خوبي ورز داده مي شود و پس از طي مراحلي براي ساخت و پرداخت انواع ظروف آماده مي شود. اين ظروف شامل قاب، قدح هاي بزرگ، خُم، كشك ساب و غيره مي باشد. سفال بدون لعاب «مند»، قرمز اُخرايي است كه با پوشش لعابي به رنگ هاي مختلف عرضه مي شود. سفال چيني «مند» گناباد، تركيبي از پودر سنگ سفيد و گِل سرشور است كه در سفالگري «مند» به بدل چيني شهرت دارد. جمع آوري، كوبيدن و به عمل آوردن گل چيني با تحمل و صرف وقت و هزينه نسبتاً زياد توا م است. رنگ بدنه ظرف هاي ساخته شده از گل چيني قبل از لعاب، سفيد متمايل به كاهي است و جهت آ ماده سازي تزئين و نقش و رنگ بر روي آن پوشش سفيد رنگي مركب از كائولين وگل گيوه معروف به لايه، بر روي ظروف كشيده مي شود.

 از مهمترين نقوش سفال «مند» گناباد عناصر تزئيني برگرفته از طبيعت مي توان به نقش ماهي اشاره داشت كه از نقوش كهن و اسطوره اي به شمار مي رود و در نگاه اسطوره شناسي مظهر موجودات آبي، ژرف نگري و تيز بيني و نگهبان « هوم سپيد » نماد گياهان است. ديگر نقوش به كار گرفته شده عبارتند از: خورشيد، پرنده، پروانه، گل و برگ، خانه بندي و محرمات كه زينت بخش سفال و سراميك منطقه گناباد اعم از بدل چيني و معمولي مي باشد. يكي از مهمترين نقش هايي كه مي توان به آن اشاره نمود نقش خورشيد است كه اين نقش در اصطلاح سفالگران «مندي» به خورشيد خانم شهرت دارد. خورشيد در فرهنگ ايران باستان از جايگاه والاو مهمي برخوردار است. خورشيد در انديشه ايرانيان جاودانه بوده و از فروغش بركت و حاصلخيزي به جهان عرضه  مي شد و در گناباد هم خورشيد تابان بيش از هر پديده ديگري خودنمايي كرده و توجه هنرمندان اين سرزمين را به خود جلب نموده تا جايي كه عنصر اصلي تزئين ظروف سفالي شده است. به هر حال امروز نيز دستان هنرمند سفالگران مند خاك را به هنر كيميا مي كند و اما كيمياي دستان سفالگر، امروز تنها تزئين بخش دكورهاي منازل و موزه هاست و كمتر استفاده ابزاري دارد. به هر روي به نظر مي رسد با توجه به تاريخ ديرينه سفالگري و نيز اهميت اين هنر ارزشمند، سفال امروز نيز مي تواند وارد زندگي ما شود.

برگرفته از:

دانشنامه آزاد ویکی پدیا [www.wikipedia.org]

سازمان میراث فرهنگی, صنایع دستی و گردشگری ایران [www.ichto.ir]

گردآوری و بازنشر: گروه گردشگری شهر مجازی ایرانیان


تعداد بازدید از این مطلب: 2336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








********به وبلاگ من خوش آمدید********* خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم . آمین یا رب العالمین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود